رویا و شهریار که هم خندشون گرفته بود هم هنگ کرده بودن یکم از سایت همسریابی دو همدم جدید گذشت اروم شد اهنگش سایت همسریابی دو رفت سر جاش واستاد و سرشو انداخت پایین. یهو سايت همسريابي دوهمدم به شدت تند شد. و با تند شدن سایت همسریابی دو همدم جدید نور پردازای سالن روشن شد برقای اصلی خاموش شد. نیما و سامی و سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا شروع کردن مثل هم رقصیدن... سه تا شون به شدت هماهنگ حرکت میکردن و امریکایی میرقصیدن. مثل کارتون تام و جری فکم افتاد رو زمین. .یکی هم نبود جمعش کنه تا یکم گذشت برقا روشن شد و سه تا شون با سايت همسريابي دوهمدل برگشتن سرجاشون...
همه داشتبم نگاه میکردیم ببینیم. حرکت بعدی چیه که یهو سایت همسریابی دوهمدم رفت پشت سر نیما و سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا هم پشت سامی... و یه حرکت سایت همسریابی دو رفت جای قبلی. روزبه، روزبه هم جای سایت همسریابی دوهمدم... و این شد که سامی وسط افتاد. سایت همسریابی دو و روزبه هر دو یه قدم عقب رفتن... داشتم از کنجکاوی میمردم ببینم سامی میخواد چیکار کنه که... سایت همسریابی دو همدم جدید شروع کرد به خوندن.. چشام از این درشت تر نمیشد جوری که داشت درد میگرفت.. شروع به رقصیدن کرد. چون اهنگش تند بود همه جیغ و دستشون قطع نمیشد... بدجوری میرقصید لامصب همه تو کفش بودن با تکون خوردن دستم از سایت همسریابی دوهمدم چشم گرفتم و به بغلی نگا کردم.
خندیدم و برگشتم طرف سایت همسریابی دوهمدم
سایت همسریابی دوهمدل جدید بود دهنش وا افتاده بوده شمیم ؟؟؟این سامیاره ؟ خندیدم و برگشتم طرف سایت همسریابی دوهمدم اره خود خودشه دهنش سرویس عجب رقصی میره ناسلامتی 18سال ایران نبوده. .حتما اونجا یاد گرفته اوووف دختر. .ولی میگما!! ها ؟ این رز و پرنیا و رو ببین مثل گرگایی که گوشت دیدن که خبیث شده قیافه هاشون.. با دیدن رز و پرنیا حرف سایت همسریابی دوهمدل جدید رو تایید کردم اونا کلا همه خبیثن خون خودتون کثیف نکن بزا ببینم اینا چیکار میکنن.. اره اره ببند بزار ببینم چجوری میرقصن بیشعور خودش حرف میزنه به من میگه ببند...
زل زدم به سایت همسریابی دوهمدل یهو اهنگش قطع شد و مثل دفعه ی قبل سه تاییشون رفتن پشت هم واستادن. سایت همسریابی دوهمدل نفس نفس میزد. سایت همسریابی دو و سامیار با یه حرکت سریع رفتن کنار و سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا یه قدم اومدن جلو.... وای معلوم نیست این میخواد چیکار کنه! سه تاشون سراشون پایین بود. یهو پشتشون و کردن سمت شهریار و رویا... همه با تعجب بهشون نگاه میکردن که سه تا پسر بچه با کت و شلوار مشکی اومدن و به هر کدومشون یه کلاه شاپو دادن سریع گذاشت سرشون و با یه حرکت برگشت...
سایت همسریابی دوهمدل شروع کرد
تا برگشتن اهنگ بابا کرم شروع به خوندن کرد... چشام تا جایی که تونست گرد شد. سایت همسریابی دوهمدل شروع کرد به رقصیدن. اینقدر قشنگ و باحال میرقصید که منو سایت همسریابی دوهمدل جدید باورمون نمیشد و از خنده پهن شدیم رو صندلی. دستمالی از تو جیبش در اورد و انداخت دور گردنش.. شهریار و رویا داشتن از ذوق و خنده میترکیدن. سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا داشت قر میداد و گردنش و تکون میداد و میرفت عقب که یه جای سايت همسريابي دوهمدم که خیلی قر دار شد سه تایشون همزمان دستمالای دور گردنشون و اوردن بالا و گردناشون و به راست و چپ تکون دادن...
همه دست و جیغ میزدن جوری که سالن داشت میرف رو هوا وقتی سايت همسريابي دوهمدم تموم شد سه تاشون کنار هم واستادن و تعظیم کردن سمت عروس و دوماد.... رفتن تو همون اتاق که از اومدن بیرون.... وای اینقدر خندیدم که عرق کردم از دست اینا. پوووف عجبا اینا کی تمرین رقص کردن من نفهمید صدای یه پسر اشنا اومد سایت همسریابی دوهمدل زود بیا کار داریما. صدای بلند ضبط.