آدرس جدید سایت همسریابی هلو از فکر اومد بیرون و گفت؟ چرا؟ مگه از اونا نخوری چشای بچت کلاج میشه؟ ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو خندید و گفت بابا این حرفای قدیمی های که میگن اگه زن باردار چیزی هوس کنه و واسش نخری چشای بچش کلاج میشه! گرفتی؟ آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو گفت اها اره گرفتم رفت داخل مغازه و روبه سارگل گفت از اینا؟ اره اره از همونا. چندتا برداشت و رفت پیش صاحب مغازه حساب کرد و اومد بیرون. داد دست ادرس جدید سایت همسریابی هلو منم یه پلاستیک پر از خرت و پرت خریدم و اومدم بیرون به بقیه تعارف کردم و شروع کردیم به خوردن. یه یک ساعتی بود داشتیم راه میرفتیم تا اینکه من یه لباس ست دیدم تصمیم گرفتم واسه موقع سال تحویل بگیرمش.
گفتم از اون شلوغ ترین سایت همسریابی هلو برای من بیاره
با دخترا و پسرا رفتیم تو بوتیک و گفتم از اون شلوغ ترین سایت همسریابی هلو برای من بیاره. وقتی اورد برگشتم برم تو پرو که دیدم همه ی پسرا مشغول صحبتن و فقط آدرس جدید سایت همسریابی هلو که داره به لباس داخل دستم نگاه میکنه. ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو فضول میخواد سر در بیاره ببینه چی میخوام بخرم. رفتم پوشیدمش. رویا و سارگل و صدا کردم. وقتی تو تنم دیدن کلی تعریف کردن خودمم از اول که دیدمش خیلی خوشم اومد. ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو درو کامل باز کرد و گفت ببینمت. برگشتم طرفش و گفتم چطوره؟
ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو با نیش باز گفت عالیه شمیم فوق العاده شدی.. مرسی. تا نیما و روزبه خواستن بیان ببینن درو بستم. اگه اونا میومدن آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو صد در صد میومد و میدید. نه همون موقع سال تحویل ببینه بهتره بزا تو کف بمونه. لباسارو در اوردم و رفتم حساب کردم و رفتیم بیرون. یکم دیگه گشتیم و سوار ماشین شدیم تا بریم خونه ی دختر خاله ی بابا (مهناز.) موقع سوار شدن ادرس جدید سایت همسریابی هلو اومد دستمو گرفت و گفت کجا؟ با ما اومدی باهم برمیگردی باشه بابا بچه که زدن نداره سوار شدیم. پشت سره ادرس جدید سایت همسریابی هلو راه افتادیم. ادرس جدید سایت همسریابی هلو گفت ولی شمیم شانست چه لباس خوشکلی گیرت اومدها.
خیلی تو تنت قشنگ بود البته از حق نگذریم تو هرچی بپوشی تو تنت قشنگه. چیکار کنیم دیگه. بله منم اگه اندامم مثل تو میبود کلاس میزاشتم. حالا نه اینکع تو هیلی بامن فرق میکنی. خوب الان باهات فرق نمیکنم تا چندماه دیگه تفاوت بیش از حد رو احساس میکنی. خندیدم و گفتم تازه بعد از زایمانت چقدر باید ورزش کنی تا مثل قبل بشی اوه اوه اونجا چقدر سخته. کوفت حالا به روز به سرت میاد حالیت میشه یعنی چی! عزیزم مای منو وسط نکش تو که اندام خوب میخوای غلط میکنی حامله میشی.
نمیشه که تا اخر عمرم ثبت نام در سایت همسریابی هلو نکنم
تا اینو گفتم آدرس جدید سایت همسریابی هلو که اخم کرده بود یک لبخند کوچولویی زد. وا شمیم نمیشه که تا اخر عمرم ثبت نام در سایت همسریابی هلو نکنم. میشه ؟ چرا که نشه. بچه چیه مایه دردسر و عذاب. شلوغ ترین سایت همسریابی هلو حالت خوبه ؟ چی داری میگی ؟ تو که عاشق ثبت نام در سایت همسریابی هلو بودی! عاشق بچه ی بقیه بودم نه عاشق بچه ی خودم. یهو آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو پرید وسط حرفم و گفت یعنی تو واسه خودت بچه نمیخوای؟ نه بچه میخوام چیکار مگه دیوونم خودمو از خوش گذرونی هام بندازم و ثبت نام در سایت همسریابی هلو شم!
همین مامان باباهای مایم که مارو به دنیا اوردن چی شدیم براشون؟! آدرس جدید سایت همسریابی هلو خیلی جدی گفت طرز فکرت خیلی افتضاحه. واقعا فکر نمیکردم همچین فکری بکنی. با تعجب از طرز حرف زدن آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو گفتم این طرز فکر منه به بقیه هم هسچ ربطی نداره. شما چقدر دوست داری به خانومت بگو واست بچه بیاره تا یه جوجه کشی راه بندازی.