یعنی چی؟ مگه میشه پیدا نکنی؟ این همه پنل کاربری سایت هلو از شانس گند من میشه لباس پیدا نکنم اینقدر چرت و پرت نگو ببخشید توهم بخاطر من اذیت شدی ورود پنل کاربری سایت هلو من خودم خواستم باهات بیام نا سلامتی میخوای در اینده زن داداشم بشی لبخندی زدم و با شوخی گفتم من قربون اون داداش هرکول، غیرتی چشم عسلیت برم من.. ورودبه پنل کاربری سایت هلو بلند خندید یعنی من کشته مرده ی ابراز علاقتم چاکرتم... پنل کاربری سایت صیغه هلو از همه چی بین منو سامیار خبر داشت و میشد باهاش حرف بزنم و راحت باشم.. خب شمیم بریم این چند تا مغازه رو هم. باز اگه پیدا نشد بمونه واسه فردا. باش بریم پنل کاربری سایت هلو قشنگ پیدا میشد ولی چون سامی خیلی سفارش کرده بود نمیشد بخرم
ساعت 6 شد داشتیم دست خالی برمیگشتیم که گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم سامی تماس و با حرص وصل کردم سلام عزیزم خوبی؟ بله خیلی خوبم به لطف جنابعالی نتونستم هنوز پنل کاربری سایت همسریابی هلو بخرم چون شما امر فرمودین لباست اونجوری باشه اونجوری باشه باز نباشه... اه اه سامی اعصابم خورده حوصله ندارم بای شمی... قطع کردم و گوشی پرت کردم رو پاهای پنل کاربری سایت صیغه هلو که کنارم تو ماشین نشسته بود شمیم فکر کنم ورود به پنل کاربری سایت صیغه هلو سکته کرد سکته کنه؟ اون تا منو سکته نده کاریش نمیشه نگو اینجوری...
ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو جواب داد
من میدونم چقدر دوست داره اره خیلی... گوشی دوباره شروع کرد به زنگ خوردن. پامو گذاشتم رو گاز و با سرعت از بین ماشینا لایی میکشیدم ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو جواب داد جانم ورود به پنل کاربری سایت صیغه هلو؟ نه پشت فرمونه نمیتونه صحبت کنه اره منم جای اون بودم ناراحت بودم. سه روز دیگه مونده فقط هنوز پنل کاربری سایت هلو نخریده نه دیگه اونجور که تو سفارش دادی نیست والا... باش حالا تو نگران نباش به ورود پنل کاربری سایت هلو میگم باش باش سامیار میگم... یه لحظه واستا... ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو روشو کرد طرف من و انگشت اشارشو گذاشت رو بینیش. صدا رو زد رو بلند گو...گفت ورود به پنل کاربری سایت صیغه هلو از اول بگو چی بگم به شمیم اون موقع درست نشنیدم
وای پنل کاربری سایت صیغه هلو از دست تو
صدای قشنگ سامیار بلند شد وای پنل کاربری سایت صیغه هلو از دست تو...بهش بگو حرص نخوره دیگه چی بگم؟ بهش بگو دوسش دارم دیگه؟ بگو میمیرم براش بعدی ؟ جدا از اینا بهش بگو عشق خودمهههههههه... وای پنل کاربری سایت همسریابی هلو جدید گوشم کر شد داد نزن دوست دارم...راستی ورود به پنل کاربری سایت همسریابی هلو! ها؟ به شمیمم بگو خودم رفتم واسش ورودبه پنل کاربری سایت هلو خریدم اون موقع میخواستم بهش بگم نذاشت.. تا اینو شنیدم خندم قطع شد دوتامون با چشمای گرد شده زل زدیم بهم.
پنل کاربری سایت همسریابی هلو جدید جدی باش
سریع زدم کنار و گوشی و ازش گرفتم سامی چی کار کردی؟ به به سلام شمیم خودم پنل کاربری سایت همسریابی هلو جدید جدی باش. گفتی پنل کاربری سایت هلو خریدی؟ بله رفتم پنل کاربری سایت همسریابی هلو خریدم چرا اونوقت؟ چون شما داشتی هلاک میشدی گفتم تا نشدی نجاتت بدم. برو خودتو مسخره کن چشم خودمو مسخره میکنم دیگه چی؟ دیگه اینکه کجایی بیام ورودبه پنل کاربری سایت هلو رو ازت بگیرم؟ نه عزیزم. .شما با خیال راحت برو خونه من خودم هر وقت خواستم لباس و واست میارم سامیااار؟ یعنی چی؟
شاید اندازم نباشه خب نه من بهت قول میدم اندازته از کجا اینقدر مطمئنی؟! اخه من ندونم چه لباسی سایزته به درد لای جرز دیوار میخورم با حرص گفتم به جوری میگه سایزتو میدونم انگار یه ساله رفتیم خونه ی خودمون که سایزمو میدونه برو برو اینقدر حرص نخور خوشگل خانوم. ..فعلا گوشی و قطع کردم ورودبه پنل کاربری سایت هلو میگی واقعا خریده؟ اره دیگه دروغ که نمیگه وای حتما یه پنل کاربری سایت همسریابی هلو بلند. یقه اسکی بلند تا جای شصت پام خریده. .پنل کاربری سایت صیغه هلو خندید و گفت مطمئنم پنل کاربری سایت همسریابی هلو قشنگی خریده. سلیقش خوبه اندازم باشه.