اره دیگه دوتا سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین باز کردم و گفتم ناموسا تمومه؟؟ زنه با جیغ جیغ گفت واا من مگه با شما شوخی دارم نمیبینی سایت بهترین همسریابی پر خون رو؟؟ با نگاهی به سایت بهترین همسریابی توی دستش گفتم بابا دمت جیزززز... ایول داری سایت بهترین همسریابی دائم خندش گرفته بود ولی گفت بفرمائید... سایت بهترین همسریابی دوهمدم رو پنبه ای که رو دستم بود فشار دادم و مثل جت رفتم بیرون با دیدن سایت بهترین همسریابی بزرگترین که با ژست خاصی دستاش تو جیب شلوارش بود تکیه زده بود به دیوار رفتم سمتش. صدامو عوض کردم شماره بدم اقا پسر؟؟ سایت بهترین همسریابی سرشو اورد بالا با دیدن اخماش سکته رو زدم. وقتی دید منم خندید گفت تویی؟پدر سوخته. خون دادی؟ اره بیا برو من منتظرت هستم باشه برو اونجا بشین اینجا شلوغه
بعد از چند مین سایت بهترین همسریابی بزرگترین اومد
رفتم نشستم. پنبه رو برداشتم و انداختم سطل اشغال. استینمو کشیدم پایین. بعد از چند مین سایت بهترین همسریابی بزرگترین اومد و گفت بریم سایت بهترین همسریابی دائم با شنیدن کلمه ی سایت بهترین همسریابی دوهمدم حس معرکه ای وارد تمام رگام شد که انرژی گرفتم. سوار ماشین شدیم خب حالااا بریم یه چیزی بخوریم که هنوز واسه ناهار زوده.. اره بریم جلوی یه سوپری نگه داشت. وقتی برگشت دوتا پلاستیک پر تو سایت بهترین همسریابی دوهمدم بود گذاشت رو پاهام و گفت بازکن هرچی دوست داری بخور سایت بهترین همسریابی بزرگترین اینارو بخوریم ناهار نمیتونیم بخوریم چرا. شما جوش اون و نزن یه جایی میبرمت انگشتاتم بخوری از توشون یه کیک تلخ شکلاتی برداشتم با شیر کاکائو..
اسه تو چی بدم؟ سایت بهترین همسریابی همینطور که نگاه میکرد تو نایلونا رو گفت اووووم نمیدونم هرچی بود عیب نداره مثل خودم براش برداشتم و گفتم بیا سایت بهترین همسریابی دائم نمیبینی دارم رانندگی میکنم؟ نمیتونم هم شیرکاکائو دستم بگیرم هم کیک خب منظور؟ لبخندی زد و گفت شما زحمتشو بکش خندم گرفت از این همه زبون..ای باش تا ساعت 6بیرون بودیم. دیگ ه نای راه رفتن نداشتم هم لباس گرفتم هم کفش. واسه سامیار پیراهن و شلوار کت اسپرت گرفتیم. ناهارم که نگووو در حال ترکیدن بودم که سایت بهترین همسریابی همسر بزور کشیدم عقب...
وای سایت بهترین همسریابی همسر خسته شدم
وای سایت بهترین همسریابی همسر خسته شدم الان میریم سایت همسریابی بهترین همسر انلاین عزیزم وقتی رسیدیم نمیای تو؟ نع مرسی. باید برم کار دارم باش. مرسی واسه امروز قابلی نداشت عزیزم فعلا به امید دیدار رفتم تو با دستای پر از نایلونای رنگارنگ. با دیدن سایت همسریابی بهترین همسر انلاین گفتم ای بابا منو بگو چقدر گریه کردم که سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین دیگه نمبینم شما که هر روز اینجایین!!! همه خندیدن سایت همسریابی بهترین همسر انلاین گفت بدکاری داداشتو میارم ببینی خندیدم چیزی نگفتم. رفتم بالا اوووووف زیر دست ارایشگر خوابم داشت میبرد که صدام کرد گلم پاشو ارایش صورتت تموم شد با کسلی پاشدم و رفتم سمتی که مو درست میکنن..
پاشو سایت بهترین همسریابی دائم
باز اونجا نشستم... پوووووف دیگه داشت جیغم در میومد... اخلاقم داشت کم کم بد میشد. بسه بسه... ساعت 1بود کارم تموم شد... پاشو سایت بهترین همسریابی دائم موهاتم تمومه نشستم رو صندلی پاشدم و رفتم جلوی ایینه قدی ایستادم که با دیدن خودم سایت همسریابی بهترین همسر جدید گرد شد... این منممممم؟؟ جلل خالق!!! بابا دمشون گرم عجب چیزی درست کردن. تمام کسلی هام پرید. با اون اهنگی هم که توی ارایشگاه صداش بلند بود جوم گرفته بود... زنگیدم به سایت بهترین همسریابی همسر. جونم؟ سایت بهترین همسریابی همسر کارم تمومه باش تا یه رب دیگه اونجام گوشی و قطع کردم و به کمک خانومه شنلم انداختم. وقتی صدا زدنم رفتم پایین. .. فیلمبردار هی از این ور به اون ور. داشتم سرگیجه میگرفتم. رفتم پایین و سایت بهترین همسریابی بزرگترین و دیدم که تکیه داده به ماشین. یه سایت بهترین همسریابی دوهمدم بود جیبش بود و دست دیگش دسته گل و گرفته بود یه ژستی گرفته لامصب..