سایت همسریابی هلو


برای عضویت در شبکه های همسریابی کلیک کنید

میخوان واسه شبکه های همسریابی چیزی بیارن. اخه رسمه سایت همسریابی معتبر رایگان فکر کنم خودت بدونی. یاد حرفایی که با شمیم موقعی که عقد بودیم میزدیم افتادم همش

برای عضویت در شبکه های همسریابی کلیک کنید - همسریابی


آدرس شبکه های همسریابی

میخوان واسه شبکه های همسریابی چیزی بیارن. اخه رسمه سایت همسریابی معتبر رایگان فکر کنم خودت بدونی. یاد حرفایی که با شمیم موقعی که عقد بودیم میزدیم افتادم همش بحث سر این بود که وقتی کاچی بیارن براش چقدر خجالت بکشه و خب حالا که شبکه های همسریابی تلگرام اینجاست چیکار کنیم؟ فعلا که شبکه های همسریابی تلگرام خوابه. اونا گفتن ظهر تا اون موقع حتما سرمش تموم میشه. ساعت 10بود که شبکه های همسریابی سرمش تموم شد و با رویا راه افتادیم..

معتبرترین سایت همسریابی من برم دیگه!

نشستم پشت فرمون شمیمم کنارم. حالش خیلی بهتر شده بود فقط یکم گیج بود خانومی حالت بهتره! لبخندی زد و گفت اره خوبم من یه عذرخواهی بهت بدهکارم اخمام توهم بود و اعصابم خراب نه شبکه های همسریابی توجیه نکن من کارم اشتباه بوده و ازت معذرت میخوام. معتبرترین سایت همسریابی با اخم گفت سایت همسریابی معتبر رایگان دفعه ی اخرت باشه ازم معذرت خواهی میکنی ها. بدم میاد خندیدم و گفتم از چیش بدت میاد! من دوست دارم عشقم همیشه سربلند و مغرور باشه. حتی واسه خودم دلم براش ضعف رفت د اخه لامصب تو همین زبونم نمیداشتی چیکار میکردی! کارای دیگه! شیطونی نکن خانوووم دوست دارررررم دوست داری اره! ظهر مامان اینا میخوان واست سایت همسریابی معتبر رایگان بیارن ببینم اونجایم همین قدر شیطونی؟!

یهو بلند جیغ کشید چی؟! قهقهه ای زدم و گفتم همین که شنوفتی وای صندلی رو خوابوند و دستاشو گذاشت رو صورتش دوبارع خندیدم و گاز دادم طرف خونه.وقتی رسیدیم رفتیم بالا سامیار من میرم حمام شبکه های همسریابی تلگرام بلند خندید و گفت اووو نه عشقم دستت مرسی من حالم اکی اکیه. رفت و درم بست. مثل اینکه دلیلم واقعا خنده دار بوده. پوووف از دست این. بعد از 20مین در اومد من رفتم سمت حمام.. تا میخواستم برم تو شبکه های همسریابی گفت میخوای بیام مواظبت باشم سرت گیج نره؟؟

بلند خندید. یهو پریدم دنبالش و شروع کردم به دوییدن دنبالش فسقلی منو مسخره میکنی؟ روی تخت گیرش انداختم.. ی بار سایت همسریابی معتبر رایگان بگو چی گفتی! به زور جلو خودشو گرفت تا نخنده هیچی عزیزم منکه چیزی نگفتم اها حالا شد عشقم مواظب خودت باش تا در حمام و باز کردم دست اتاق بسته شد. از دست این وروجک من باید سر به بیابون بزارم. بعد از 10مین اومدم بیرون و لباس پوشیدم دراز کشیدم رو تخت.. ای اینم از روز اول زندگی مشترکمون. خوابم گرفته بود چشام و بستم خوابیدم. بعد از نیم ساعت دلم طاقت نیاورد و بیدار شدم رفتم پائین.

اومدم پائین و صدا زدم شبکه های همسریابی تلگرام؟

نکنه حالش بد شده باشه.! مثل جت از پله ها اومدم پائین و صدا زدم شبکه های همسریابی تلگرام؟! جوووونم؟ نیشم باز شد رفتم تو اشپزخونه و معتبرترین سایت همسریابی رو دیدم دلم واسش ضعف میرفت تاپ و شلوارک سبز رنگی پوشیده بود و موهاشم باز گذاشته بود تا برگشت و منو دید ترسید و هی معتبرترین سایت همسریابی ترسیدم از کمرش گرفتم گذاشتم روی اپن اشپزخونه عشق من کیه؟! 

مطالب مشابه


آخرین مطالب