از کجا باید بدونم؟! اخمی کرد و گفت: -فیلم بازی نکن! چشمانم از فرط تعجب گرد شدند و ناباورانه گفتم: -فیلم! چه فیلمی؟! پوفی کشید و دستش را در موهایش فرو برد. نفسی عمیق کشید و در بهترین سایت های ازدواج موقت با دلخوری در چشمانم نگاه میکرد، گفت: -ببین آرزو نمیخوام خودتو بزنی به اون راه. اینکه من بابت قضیهی ازدواجت عصبانی شدم رو دیگه میدونی.
اما بهترین سایت ازدواج موقت چرا عصبانی بشی
ترس و دلهره در تمام بدنم رخنه کرد و من سریع در جوابش گفتم: -اما بهترین سایت ازدواج موقت چرا عصبانی بشی وقتی هنوز نمیدونی اون کیه؟! -کی گفته من نمیدونم؟!
سرم را کمی کج و گنگ نگاهش کردم.
با دستش چانه ام را گرفت و سرم را بالا آورد. نگاهش را در چشمانم دقیق کرد و گفت: آرزو تو دختر منی! من همیشه عاشق تو بودم و هستم. مراقب تو بودن از بهترین سایت همسریابی ازدواج موقت اولویت های زندگی من بوده و هست.
فکر کردی من زمانی که از زبون آرمیتا شنیدم میخوای ازدواج کنی، بیخیال نشستم تا روزی که تو بیای ایران بفهمم اون آدم کیه؟! تو واقعا فکر کردی من نمیدونستم تو میخوای با ماکان ازدواج کنی؟!
هر لحظه بهترین سایت دوستیابی و ازدواج موقت
واقعا فکر کردی هیچ شناختی از ماکان نداشتم؟! با کلمه به کلمه ی حرف هایش به معنای واقعی کلمه، بهت را هر لحظه بهترین سایت دوستیابی و ازدواج موقت و بهترین سایت دوستیابی و ازدواج موقت حس میکردم. چشمانم از شدت تعجب گرد شده و نفس هایم از روی ناباوری تند شده بودند. مکثی کوتاه کرد و افزود: -من فهمیدم مردی که میخوای باهاش ازدواج کنی کیه و حتی این مدت چند بار از راه دور، باهاش تماس داشتم و در ارتباط بودیم ولی ازش خواستم به تو چیزی نگه و بین خودمون بمونه، ولی انتخاب ماکان به عنوان شریک زندگیت دلیل عصبانیت و دلخوری من نیست! -پس مشکل چیه بهترین سایت ازدواج موقت؟! -مشکل اینه که تو اولین کسی نبودی که اونو به من معرفی کرد! مشکل اینه که تو از من که پدرتم، اونقدر فاصله گرفتی که دربارهی بهترین سایت همسریابی ازدواج موقت تصمیم زندگیت با عمهت و برادرت حرف زدی ولی با من که پدرتم، هیچ حرفی رو در میون نذاشتی! خواستم حرفی بزنم که انگشت اشارهاش را به نشانهی سکوت جلویم گرفت و افزود: -نمیخوام اشتباهتو توجیه کنی، فقط میخوام بهت بگم تو در بهترین سایت همسریابی ازدواج موقت بخش زندگیت، یادت رفت که اعضای خانوادهت چقدر به تو نزدیکند و با حماقتت ازشون فاصله گرفتی، در بهترین سایت های ازدواج موقت باید قبل از بقیه با اونا حرفتو میزدی! در ضمن... مکث کوتاهی کرد و افزود: -فکر میکردم واست بهترین سایت دوستیابی و ازدواج موقت از رایان بهترین سایت ازدواج موقت در تلگرام داشته باشم! اخمی غلیظ کردم و پرخشم گفتم: -این چه حرفیه بهترین سایت ازدواج موقت؟! میدونی که خوشم نمیاد بهترین سایت ازدواج موقت در تلگرام عزیزترین هام رو با هم مقایسه کنم! من به رایان گفتم چون رایان همیشه علاوه بر اینکه برادرمه، دوست صمیمی منم هست و البته که میخواستم در مورد این مسئله رو در رو باهات صحبت کنم، نه پشت تلفن! پس لطفا خودت رو با رایان مقایسه نکن! برای من جایگاه شما با جایگاه رایان فرق داره! پوزخندی زد و با لحنی طعنهآمیز گفت: -آره معلومه که فرق داره! معترضانه گفتم: بهترین سایت ازدواج موقت! اگر فکر میکنی فقط من شما رو توی خونه نادیده گرفتم، باید بگم شما هم موقع بیماری قلبی مامان منو نادیده گرفتید و گفتنش به من رو به عمه واگذار کردید، در بهترین سایت های ازدواج موقت انتظار داشتم خودتون مستقیم به من بگید! اون فرق داشت! چه فرقی داشت؟! پوفی کشید و پرحرص در موهایش دست فرو برد.