دیگه طاقت نداشتم تنها چیزی که این روزا ارومم میکنه گریست. ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان بعدی سه روز بعد اعلام شد چون نداشتم سخت بود اثبات نامردی سامیار! حالا چیکار کنیم؟ سایت ثبت نام صیغه که تو فکر بود و اخماش توهم گفت درستش میکنم. بالاخره یه راهی پیدا میشه رسیدیم خونه. مستقیم رفتم تو اتاق و در و بستم. دراز کشیدم رو تخت و چشامو بستم. سرم در حال انفجار بود از درد یکم که گذشت خوابم برد. دو روز بعد فرهاد من تو ماشینم منم الان میام نشستم تو ماشین.
فردا ثبت نام در سایت صیغه یابی دارم
فردا ثبت نام در سایت صیغه یابی دارم. قرار شده با سایت ثبت نام صیغه بریم خونه دوست پرنیا. شاید بتونه کمکمون کنه. وای دیگه نمیکشم خلاصم کن از این برزخ لعنتی.. دیروز به اصرار سایت ثبت نام صیغه که کلی غر زد و از اخر با عصبانی شد رفتم دکتر. دکتر تغذیه 4کیلو کم کرده بود تو همین 9روز. دکتره کلی غر زد. من که نمیفهمیدم چی میگع ولی سایت ثبت نام صیغه موقت جوابشو میداد به هر زوری بود پیدا کردیم خونه رو. با دیدن درش یادم اومد از شبی که اونجا بودیم. عجب شبی بود.
سایت ثبت نام صیغه در زد صدای کسی نیومد. چندبار در زدیم ولی کسی جواب نداد حتما نیستن دیگه، ای بابا فردا ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان رو چیکار کنم! باز میوفته واسه چند روز بعد. پووف نه مثل اینکه نیستش. ناامید نگاهی بهش کردم اره بیا بریم سایت ثبت نام صیغه موقت رفت که بشینه تو ماشین که دوست ثبت نام سایت صیغه یابی رو که داشت میومد از سر کوچه میومد دیدم.. فر..فرهاد اومد نگاهی به جایی که من داشتم میکردم 6انداخت. خودشه؟ اره خودشه واستادیم تا رسید به ما. اول منو نشناخت ولی بعدش با شک نگاهی بهم انداخت. ثبت نام سایت صیغه یابی هلو پس یادشه اینجا چیکار میکنی! کارت داشتم واستاد
به منو سایت ثبت نام صیغه موقت نگاه کرد
و به منو سایت ثبت نام صیغه موقت نگاه کرد. بگو نمیذاری بیام تو؟ با ترس و شک نگاهمون کرد. چرا بیاین تو در و باز کرد و رفتیم تو. حیاطش اینقدر وحشتناک نبود ولی اون شب همه چی واسه من ترسناک شده بود حتی سامیار. نشستیم رو مبلا.. سرم داشت میترکید با یاداوری خاطرات اون شب. همش صحنه ی سامی و ثبت نام سایت صیغه ایرانیان جالو چشم بود. چقدر من احمق بودم که اومدم اون شب اینجا اگه نمیومدم الان خوب و خوش بودیم. دوست پرنیا که اسمش سایت ثبت نام صیغه موقت بود واسمون شربت اورد و نشست خب بگو ثبت نام در سایت صیغه یابی کارتو نگاهی بهش کردم ثبت نام سایت صیغه یابی! ازت میخوام بیای دادگاه سایت ثبت نام صیغه موقت مشهد با وحشت نگاهی بهم کرد دادگاه!؟ واسه چی؟
من دارم از سامیار جدا میشیم. میخوام بیای و بدی که سامیار بهم نامردی کرده چون تنها کسی که میتونه تو هستی! سایت ثبت نام صیغه موقت مشهد با وحشت گفت نع نه ثبت نام سایت صیغه یابی هلو من نمیتونم بیام چرا؟ نمیتونم شمیم. خواهشا اصرار نکن ثبت نام سایت صیغه یابی بخاطر من. منم نه یه دختر که همسن و سال خودته و زندگیش به گند کشیده شده. خواهش میکنم ازت نه سایت ثبت نام صیغه موقت مشهد؟؟ ثبت نام سایت صیغه یابی سرشو گرفت و چیزی نگفت.
خواهش میکنم سایت ثبت نام صیغه موقت مشهد فقط بهم بگو
سارا تو.. تو خبر داشتی از کارای پرنیا و سامیار نه! سرشو اورد بالا ثبت نام سایت صیغه یابی هلو!! خواهش میکنم سایت ثبت نام صیغه موقت مشهد فقط بهم بگو. چه تو بگی یا ن من طلاقم و میگیرم. باش میگم. بگو رز و ثبت نام سایت صیغه ایرانیان خیلی میومدن اینجا تا یه روز که ثبت نام سایت صیغه ایرانیان گفت راستی رز فردا سامی و ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان میان فرانسه! رز با تعجب گفت واقعا؟ اره واسه ماه عسلشون میان. خخخ چ ماه عسلی بشه تو از کجا میدونی؟ میدونم دیه منو چی میبینی.