از ساختمان پزشکی که بیرون آمد، پیچیدن باد سرد، سایت صیغه ایرانیان یگانه لرزش شد. دکمه ی میانی پالتویش را بست و یقه اش را کمی نزدیک تر رساند. نمی خواست درگیر سرما خوردگی شود که سرفه های گاه و بی گاهش، آمدنش را نوید می داد! دستش روی دستگیره ی در نشست و کمی به سمت پایین کشید، در که باز شد، روبه رویش کمی از تخت مشخص بود. اولین قدمش را که داخل گذاشت، نگاهش به چشمان ترسیده ی پسر کوچک گره خورد! با اینکه در توانش نبود، اما سعی کرد لبخندی بزند. کاری که پسر کوچک را به وجد آورد. سالم. .. حالت چه طوره؟ سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه جديد.
سایت صیغه ایرانیان خانم یگانه به جانش کشید
بخندی که روی صورت رنگ پریده ی پسر بود، ارامش را نا خود سایت صیغه ایرانیان خانم یگانه به جانش کشید. زن جوانی که همراه بیمار تخت دیگر بود، با دقت نگاهش می کرد. سایت صیغه ایرانیان یگانه بی توجه، رو تخت نشست و بسته ی بزرگ دستش را روی سینه و شکم پسر گذاشت: شنیدم پسر خوبی بودی! سایت رسمی صیغه ایرانیان جایزه! پسر به آنی از روی تخت بلند شد و با هیجان به بسته ی بزرگ روبه رویش خیره شده بود: برای منه؟ ماشین؟ لبخند سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه مهرباني کش آمد: بله. .. برای شماست. .. کمک کرد تا کاغذ دورش را باز کنند، با دیدن عکس روی کارتن، پسر با خوشحالی دستانش را بهم کوبید: وای. .. آخ جونم. ماشین سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه جديد!
سهند به زحمت دستانش را نگه داشت: سایت صیغه ایرانیان خانم یگانه! به دستت سرم زدن! چرا این جور می کنی؟! با اینکه نگاه پسر رنگ شرمندگی گرفت اما خنده از روی لبانش پاک نشد. سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه مهرباني این بار با آرامش کارتن را باز کرد و ماشین را به دست کوچکِ پسر سپرد: اینم برای شما. .. برق خوشحالی که میان چشمان پسر می درخشید، برایش فوق العاده دوست داشتنی بود. نگاهش به پسر و بازی و سایت صیغه ایرانیان یگانه بود که در اتاق باز شد و پزشک وارد شد. سهند با دیدنش ایستاد. سالم خانم سایت صیغه ایرانیان یگانه. ..
دیدن سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه جديد او هم
دکتر کنار پسر رفت و با دیدن سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه جديد او هم لبخند زد: -سالم. چه کاری کردین! چند لحظه هر دو خیره ی بازی کردن پسر بودند تا اینکه دکتر کمی از تخت فاصله گرفت: -می شه بیایین بیرون ؟ سهند چند لحظه به پسر و بعد به سایت صیغه ایرانیان خانم یگانه نگاه کرد: -البته... هر دو کنار در راهرو، کنار در اتاق ایستادند و سایت رسمی صیغه ایرانیان شروع به صحبت کرد: سايت صيغه ايرانيان خانم يگانه مهرباني کسی رو پیدا کردین از سایت صیغه ایرانیان خانم یگانه این بچه ؟ -نه هنوز. .. صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم نفسی کشید و سرش را با تاسف تکان داد: -این بچه فکر می کنم صحنه ی مرگ مادرش رو دیده. یا شنیده. .. خیلی می ترسه. توی این اتاق به زور نگهش داشتیم. هر بار می خوابه، با جیغ و داد بیدار می شه. .. سهند نگاهی به در نیمه باز انداخت: من تمام سعی ام رو می کنم. اما فکر نکنم فامیل درجه یکی باشه. حداقل که این طور مشخصه. .. -این بچه نیاز به آرامش داره. حتی محیط این جا هم مناسبش نیست. یه جا باید باشه که احساس امنیت کنه. -. .. -به هر حال خیلی حالش از نظر جسمی بهتره. گرچه صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم خوب نمی خوره. سهند به سمتش برگشت و تشکری کرد