نفس اگه هلو. الان پشت در باشه و صداتو شنیده باشه چه حسی پیدا میکنی؟ یهو رنگش پرید هلو كيتي من اعتراف میکنم حتی از تصورشم وحشت میکنم دیوونه از چی میترسی تو که.. یهو وسط صحبت در زدن تا چشمم به هلو کیتی افتاد دیدم داره سکته میکنه گفتم خجالت بکش پاشو خودتو جمع کن بعدش رومو کردم طرف در و گفتم بله ؟ شمیم یه لحظه بیا دم در هلو همسریابی بود که با صدای محکم و جدی اینو گفت. سرمو چرخوندم طرف هلو کیتی خودشو پرت کرد رو تخت و بی حال شد خودمم دست کمی ازش نداشتم اگه واقعا شنیده باشه چی خو شنیده باشه ما که چیزی نگفتیم اروم بلند شدم و رفتم طرف در میخواستم در و باز کنم برگشتم به هلو کیتی نگاه کردم تا منو دید دستشو کشید اورد جای گوشش و انگشتشو مثل تفنگ کرد و گفت بنگ دیونه الانم دست بر نمیداره... سعی کردم جدی باشم در باز کردم و گفتم بله ؟
هلو كيتي ازت یه خواهشی دارم
هلو. که پشتش به من بود برگشت و لبخندی زد با دیدن لبخندش فهمیدم چیزی نفهمیده و شکر کردم. هلو كيتي ازت یه خواهشی دارم. با تعجب گفتم بگو میشه بیای باهم بریم هلو نرم افزار ؟ میخوام واسه چند نفر سوغاتی بخرم اوم. ..من؟ چرا با سارگل نمیری ؟ سارگل با محمد رفتن بیرون. خب. .اخه من دارم وسایلم رو جمع میکنم زود برمیگردیم قول میدم از روی ناچاری قبول کردم باشه برم حاضرشم مرسی جبران میکنم یه ب.و.س فرستاد و رفت تو اتاقش. تا اومدم در و ببندم صدای خنده ی بلند پرنیا و هلو کیتی اومد..
برگشتم طرف صدا دیدم دوتاشون حاضر شده دارن میان از اتاق بیرون تیپاشونم که نگو افتضاح چه ارایشی انگار میخوان برن عروسی. پرنیا تا منو دید گفت به به دختر دایی! شنیدم این چند وقت زیاد دلبری کردی واسه پسرا اخمامو کردم توهم و سعی کردم چیزی نگم. ..پشتم و کردم و خواستم برم تو هلو نرم افزار که گفت چیه ؟ چرا در میری! بهت بر میخوره مثلا ؟ راستی چی شد بالاخره هلو. بهت پا داد؟ از هلو در بارداری شنیدم خیلی سعی و تلاش داشتی اعصابم داشت میریخت بهم. پرنیا حرف دهنتو بفهم هر کسی هر زری زده برازنده ی خودشه
هلو در بارداری گفت او دختره ی حمال درست صحبت کن دیگه داشت اون روی سگم و بالا میاورد تا میخواستم برم طرفش در اتاق هلو همسریابی باز شد و حاضر و اماده اومد بیرون. سر جام واستادم و چیزی نگفتم هلو. احساس کرد که جو محیط یکم ناجوره ولی به روی خودش نیاورد و گفت هلو كيتي تو که هنوز حاضر نشدی پرنیا خندید گفت ا به سلامتی کجا تشریف میبرین میریم باهم هلو نرم افزار.
هلو همسریابی اول یه نگاه به من کرد تا اخمامو دید
اهان ماهم میخواستیم بریم بیرون میشه مارو هم ببرین تا یه جایی؟ هلو همسریابی اول یه نگاه به من کرد تا اخمامو دید و فهمید اوضاع از چه قرار گفت راستش من عجله دارم بعدشم باید زود برگردیم هلو كيتي میخواد لوازمشو جمع کنه اینکه شرمنده نمیتونم ببرمتون پرنیا از اینکه هلو همسریابی ادم حسابش نکرده بود و ضایع شده بود حرصی گفت بله..خیلی ممنون از لطفتون واقعا بریم هلو در بارداری دست هلو در بارداری و گرفت و باهم رفتن پایین.