سایت همسریابی هلو


سایت هولو چه مزایایی دارد؟

سایت هولو معلوم بود خیلی خوشش اومده چون داشت لبخند میزد. اونم اومد کنارم واستاد و گفت تجربه ی خوبی بود. .از این به بعد قول میدم فقط با خودت برقصم

سایت هولو چه مزایایی دارد؟ - هولو


ثبت نام در سایت هولو

سایت هولو معلوم بود خیلی خوشش اومده چون داشت لبخند میزد. اونم اومد کنارم واستاد و گفت تجربه ی خوبی بود. .از این به بعد قول میدم فقط با خودت برقصم با تعجب گفتم حالا با کس دیگه ای هم برقصی مشکلی نیست نه دیگه یع کاری کردی نتونم با دختر دیگه ای برقصم بعدم راهشو کشید و رفت. دیوانه انگار مونده ی رقص با اونم... یه ساعتی گذشت که مامان انگشتری که خریده بود واسه رویا رو داد دست سایت هولوو تا دستش کنه. سايت هولو با کلی عرق و خجالت دست رویا رو گرفت و انگشتر و دستش کرد... کلی جیغ صوت ردیم واسش... داداش منم داماد شد وای از این به بعد صبر بده به من دیگه شهریار تمام توجهش به رویایه....

تا پاشدم سایت هولوکارتون گفت وایسا

من از حسودی میمیرم.. یکم حالم گرفته بود بخاطر همین بعداز شام پاشدم و گفتم من رفتم بالا شب بخیر تا پاشدم سایت هولوکارتون گفت وایسا اومد دستم و گرفت و برد بیرون. وقتی روی تاب نشستیم سایت هولوو گفت حرف بزن چی بگم؟ هر چی تو دلته سایت هلو پنل کاربری ول کن خیلی روم فشار بود سرمو انداختم پایین تا اشکی که تو چشمام جمع شده رو نبینه. سایت هولو میشناسمت دیگه. تا حرف نزنی اروم نمیشی... سایت هولوکارتون امشب استثنا میخوام تنها باشم نیما دستم و گرفت و گفت سایت هلو ازدواج باور کن تو از اون موقعی تو فکری اصلا به من خوش نگذشته. میدونم ناراحتیت واسه چیه ولی کاریش نمیشه کرد باید امادگی چنین روزی رو میداشتی سایت هلو پنل کاربری راست میگه.

سایت هولوکارتون سعی میکنم بهتر شم

کمکم کن خودت که میدونی منو سايت هولو رابطمون چه جوری بود... باشه سایت هولوکارتون سعی میکنم بهتر شم. ولی الان نیاز به یه قرص سر درد دارم واقعا سرم داره میترکه... باشه پاشو بریم تو برات میگیرم... راه افتادیم و رفتیم تو تا وارد شدیم شهریار و رویا رو دیدم که تنها نشستن و دارن میخندن... دوباره اشک تو چشمام جمع شد بیشتر بخاطر این بود که حس میکردم از ما دور شده... به سایت هلو پنل کاربری نگاه کردم تا چشمامو دید اخماشو کرد توهم اشک تو چشمام اینقدر جمع شد که سر خورد و از رو گونم افتاد...

سایت هولوکارتون نمیدونست چیکار کنه سریع دستمو کشید و برد بالا. در اتاق و باز کرد و منو نشوند رو تخت. سایت هولو میدونم خیلی روت فشاره ولی باور کن عشق سایت هولوو نسبت به تو همون قبلیه. همونی که یه خراش اگه رو دست و پات میفتاد تا صبح خوابش نمیبرد... من فقط تنها کاری که میکردم زل زده بودم به نیما و اشکام میریخت... همونجا بود که در باز شد و نفس اومد تو تا مارو دید با تعجب گفت سایت هلو پنل کاربری؟ چی شده؟ سايت هولو گفت هیچی سرش خیلی درد میکنه میشه واسش یه مسکن بیاری؟ اره حتما وقتی رفت سايت هولو اشکامو پاک کرد و گفت بسه سایت هلو ازدواج الان نفس میاد خواهشی که ازت دارم اینه که بشی همون شمیم قبل.

وای سایت هلو ازدواج بس کن الان یعنی چی این گریه کردنا!

پاشد یه ب.و.سه یه پیشونیم زد و رفت بیرون. زل زدم بودم به روبه روم یه جوری اشکام میریخت که انگاری یه از عزیزترین کسام فوت کرده... وای سایت هلو ازدواج بس کن الان یعنی چی این گریه کردنا!!! مثل احمقا نشستی اینجا و داری گریه میکنی ؟ تو مگه خوشبختی داداشتو نمیخواستی؟ از این خوشبخت تر؟ ندیدی چطور با رویا قهقهه میزد.... همونجا در باز شد و نفس اومد تو. بیا این قرص و بخور قرص و که خوردم دراز کشیدم. وای سایت هلو ازدواج چقدر بهم میان این دوتا. تو وقتی رفتی بیرون ندیدی رویا اومد کمک کنه میز و جمع کنه شهریار گفت نه خانم شما بشین من جمع میکنم هممون خندیدیم بهش روزبه و سایت هولو اینقدر بهش زز و زن ذلیل گفتن که میدونه.. 

مطالب مشابه


آخرین مطالب