همسریابی سارا تلگرام دستت درد نکنه
همسریابی سارا نه راستش تنهایی از گلوم پایین نمیرفت خب الان داغش میکنم باهم میخوریم به طرف اشپزخونه رفتم فسنجونو داغ کردم روی میزناهار خوری چیدم صدای همسریابی سارا جدید زدم واسه ناهار... دوتایی بی حرف مشغول خوردن غذا شدیم.... همسریابی سارا تلگرام دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود خواهش نوش جونتون همسریابی سارا ورود راستی مامان امشب برا شام دعوتت کرده خونمون بهشون بگین زحمتشون نمیدم همسریابی سارا نه مامان ناراحت میشه اگه نری ولی اخه.... همسریابی سارا جدید ولی اگر اما نداره باید قبول کنی چشم حتما همسریابی سارا تلگرام من میرم استراحت کنم باش راحت باشید بعد از رفتن همسریابی سارا رایگان ظرفارو شستم به اتاقم رفتم.....
باید به سایت همسریابی سارا جدید بگم که نمیتونم بیام شرکت
دلم یه خواب حسابی میخواست.... اول یه دوش گرفتم وبعدشم خودمو به خواب سپردم..... فردا اخرین امتحانمه.... باید به سایت همسریابی سارا جدید بگم که نمیتونم بیام شرکت.... گوشیمو برداشتم شماره ی اهورارو گرفتم..... اهورا؛ بله صداش مثل همیشه نبود سلام منم دلارا اهورا؛ سلام خوبی؟ مرسی اهورا؛ کاری. داشتی؟ میخواستم بگم فردا نمیتونم بیام شرکت امتحان پایان ترم دارم اهورا؛ باش احساس میکردم اهورا مثل همیشه نیست.... صداش گرفته بود..... خیلی نگرانش شدم.... اصلا به تو چه رستا..... درستو بخون فردا امتحان داری....
جزوه هامو گذاشتم جلوم مشغول خوندن شدم.... ولی تو مغزم نمیرفت.... ذهنم فکرم پیش سایت همسریابی سارا جدید بود.... گوشیمو برداشتم باهاش تماس گرفتم.... سلام اهورا؛ سلام باز چیشده؟ راستش زنگ زدم ببینم چیزی شده؟ اهورا؛ نه چیزی نشده اخه احساس میکنم مثل همیشه نیستی اهورا؛ اینکه مثل همیشه نیستم یا هستم به هیچکش ربط نداره شب خوش واین صدای بوق ممتدی بود که تو گوشم میپچید.... از دستش ناراحت شدم تقصیر منه که نگرانش میشم.... هیچکس لیاقت نگران شدن نداره هیچکس..... هواسمو به درسم دادم.... وقتی درسم تموم شد.... از اتاقم اومدم بیرون..... دلم یه قهوه ی تلخ میخواست.... تلخ مثل زندگیم به اشپزخونه رفتم قهوه جوشو به برق زدم....... دوتا بریز لطفا؟
همسریابی سارا جدید پس چجوری موافقت کردن؟
چشم حتما همسریابی سارا رادفر؟ بله قربان همسریابی سارا ورود چجوری وارد شدی از اونجایی که من خبر دارم بابای تو خیلی سخت گیره در این موضوع درسته همسریابی سارا جدید پس چجوری موافقت کردن؟ موافقت نکردن همسریابی سارا پس چجوری وارد این شغل شدی؟ به قیمت طرد شدنم همسریابی سارا تلگرام یعنی پدرت طردت کرد درسته همسریابی سارا جدید انتقامت خیلی مهمتر از خانوادت بود نه مهمتر نبود ولی من نمیتونستم ببینم قاتل همسریابی سارا رایگان راست راست داره تو خیابون میچرخه ولی خانواده ی من از هم پاشیدن همسریابی سارا ورود به نظرت الان رهام راضی نه نیست مطمئنم نیست چون خانوادمو تنها گذاشتم همسریابی سارا تلگرام پس با چه امیدی اومدی تو این شغل
امید له کردن قاتل رهام زیر پاهام همسریابی سارا ورود چه فایده وقتی نه رهام نه خانوادت راضی هستن شما چی میدونید از زندگی من شما چی میدونید همسریابی سارا رایگان تموم زندگی خواهرشه شما چی میدونید که همسریابی سارا رایگان فقط داداشم نبود همه کسم بود شما هیچی نمیدونید.... از وقتی فهمیدم ورود به سایت همسریابی سارا داداشمه پشتم بود از هیچی تو زندگی نترسیدم از هیچی چون رهامو داشتم.... ولی حالا چی..... همسریابی سارا رایگان نیست.... ورود به سایت همسریابی سارا که همیشه پشت خواهرش بود..... از وقتی همسریابی سارا رایگان رفت شادی هم از خونه ی ما رفت.... بابا گوشه گیر شد.... مامان دیگه کمتر حرف میزد.... رایان بهونه گیر شده بود..... من نمیتونستم این وضعو تحمل کن جناب همسریابی سارا رایگان نمیتونستم ببینم خانوادم از هم پاشیده پس خواهشا وقتی در مورد چیزی نمیدونید قضاوت نکنید شب بخیر