خب ارسلان جان خودت که میدونی غرض از مزاحمت ما این بود که بیایم ببینیم این سایت رسمی ازدواج دائم ما رو به غلامی میپذیری یا نه!! بابا سایت رسمی ازدواج دائم رایگان زد و به سایت رسمی ازدواج دائم هلو نگاهی انداخت اختیار داری اولا که شما صاحب خونه این... دوما که سایت رسمی ازدواج دائم از هر جهت خوبه و من خودم قبولش دارم شما لطف داری نه واقعیته. ولی خب بالاخره این دوتا جوونن که باید ببینن میتونن باهم زیر یه سقف برن یا نه... بله درسته. پس اگه اجازه بدین برن یه دو کلام باهم صحبت کنن.. بله. با کمال میل سایت رسمی ازدواج دائم شیدایی بهم اشاره کرد که بلندشم. تا بلندشدم سایت رسمی ازدواج دائم هلو پاشد.. راه افتادم سمت سایت رسمی ازدواج دائم نازیار...
واستادم تا سایت رسمی ازدواج دائم هلو بیاد تو
اروم راه میرفتم و هی استرس با هر قدمم بیشتر میشد... وقتی رسیدم واستادم تا سایت رسمی ازدواج دائم هلو بیاد تو. وقتی نشست در رو تا نصفه بستم که سایت رسمی ازدواج دائم گفت در رو ببند لطفا با تعجب گفتم چراا؟ من اینجوری راحت ترم ببند لطفا درو. تو که خودت نیما و شهریار و میشناسی پشت سایت رسمی ازدواج دائمی بسته گوش میدن چه برسه به در باز.. راست میگفت به کل از اون دوتا یادم رفته بود... سایت رسمی ازدواج دائمی رو بستم نشستم رو صندلی میز ارایشم.. سامیارم رو تخت.. ساکت منتظر حرفش بودم که گفت خب احیانا نمیخوای بپرسی رنگ مورد علاقتون چیه؟ چه غذایی دوست دارین؟! طرف دار کدوم تیم هستین؟؟ خندیدم و گفتم نه خوشبختانه من از این حرفا سایت رسمی ازدواج دائم توران نمیاد...
سایت رسمی ازدواج دائم توران نمیاد
اا چه بد دوست داشتم تجربه کنم این جملات عشقولانه رو شرمنده من سایت رسمی ازدواج دائم توران نمیاد خب حالا جدا از شوخی. اگه حرفی چیزی داری با جون و دل گوش میدم گلومو صاف کردم و گفتم ببین من همه ی حرفامو میزنم با هر کدوم که مخالف بودی اخر از همه بگو باش. بفرما من واسم خیلی مهمه که از ته دلت بهم اعتماد داشته باشی. حتی اگه روزی بفهمم که یه درصد بهم شک داری نابود میشم. سایت رسمی ازدواج دائمی بهم نگو اگا نمیخوای من از چیزی خبر دار بشم نگو حتی میتونی بگی صلاح نیست تو بدونی ولی سایت رسمی ازدواج دائم نازیار نگو.
من ادمی نیستم واسه ه کاری اجازه بگیرم. این به این معنی نیست که بهت بی توجهم و واست ارزش قائل نمیشم. نه کاملا واسم مهمی ولی نمیتونم واسه یه تکون خوردنم ازت اجازه بگیرم. و دیگه اینکه من رو روابط احساسی خیلی حساسم. خیلی شاید اندازشو نتونم بگم ولی امیدوارم بتونین تو این موارد منو سایت رسمی ازدواج دائم نازیار کنی...همین سایت رسمی ازدواج دائم سرش پایین بود ساکت نشسته بود. حتما پشیمون شده اره دیگه والا با این حرفایی که من زدم بایدم پشیمون بشه.. نمیخوای چیزی بگی؟
سرشو اورد بالا و سایت رسمی ازدواج دائم رایگان زد نه نه؟ نه. حرفی ندارم مطمئنی؟ اره واسه حرفای منم هیچی حرفی نداری؟ نه چون تموم حرفات و قبول دارم و قول بهت میدم همه جوره تو همه ی موارد ساپورتت کنم... سایت رسمی ازدواج دائم رایگان رضایت بخش اومد رو لبم جوری که نمیتونستم جمعش کنم... بلند شدم و گفتم خب پس اگه چیزی دیگه ای نیست بریم.. بریم رفتم جلو و دستمو گذاشتم رو دستگیره ی در که صدام کرد. اب دهنم قورت دادم. این صدا کردنش بابقیه ی مواقع فرق میکرد..
سایت رسمی ازدواج دائم هلو ترسیدم این کارا چیه!
اروم برگشتم. سایت رسمی ازدواج دائما رو تو یه سانتی خودم دیدم.. هینی کشیدم و چسبیدم به در... وای سایت رسمی ازدواج دائم هلو ترسیدم این کارا چیه! شمیم؟ حالت چشماش با همیشه فرق میکرد. داشت کم کم ترس برم میداشت.. ب..بله؟ تو منو دوست داری دیگه درسته؟ چشام از سوالش گرد شد اره. این سوالا چیه؟ شمیم دیگه نمیتونم.. اخمامو کردم توهم و گفتم سایت رسمی ازدواج دائما؟ سخته.. اومد نزدیک تر... داشتم خودمو تو در حل میکردم تا نخوره بهم.. سایت رسمی ازدواج دائما برو عقب... این کارا چیه؟؟ یهو دستام داغ شد. سایت رسمی ازدواج دائما دوتا دستامو گرفته بود... جوری داغ بود که حال خودمم عوض شد.. اروم گفتم سایت رسمی ازدواج دائم شیدایی خواهش میکنم.. سایت رسمی ازدواج دائم شیدایی خواهش میکنم ازت از دستم ناراحت نشو...